اخلاقی که از دست رفته
شاید یکی از بزرگترین معضلات فعلی جامعه ما بی اخلاقی به حد و مرز مردم عزیز این مرز و بوم (و گاهاً خارج از آن) است. تمام افراد این کشور خود را برتر می دانند و شما به طور روزمره حتماً این موارد را تجربه خواهید کرد:
- خوش قولی وجود ندارد و زمان و وقت و کار شما برای طرف مقابل پوچ خواهد بود
- کم کاری و تعلل در وظیفه ی افراد
- عدم رعایت حق و حقوق کارمندان از سوی کارفرما
- اگر جایی صفی وجود داشته باشد قطعا رعایت نخواهد شد
- انواع بی اخلاقی و خلاف در حین رانندگی رخ می دهد
- به طور واضح و علنی دروغ می گویند
- کوچکترین صحبت و اتفاقی تبدیل به دعوای لفظی و خیابانی می شود
و در زاوایای دیگر این بی اخلاقی ها تبدیل به فحاشی چه در خیابان ها و چه در شبکه های اجتماعی شده و دقیقاً همین افراد چند شخصیتی هنگامی که دور هم جمع می شوند صحبت از تمدن 2500 ساله می کنند که این کشور چقدر مهربان و بزرگ بوده!
من بزرگترین دلیل این مسئله را این می دانم که تمام این موارد مثل دیر رسیدن، جلو زدن در صف، پارتی بازی و … به عنوان یک ارزش بزرگ برای فرد تلقی می شود به طوری که آن فرد بعد از انجام این عمل به جای تقبیح شدن تکریم شده و به عنوان یک وجهه مثبت به عنوان «زرنگی» ارزیابی شده است و این افراد در واقع مسئولیتی بابت صحبت های خود نمی پذیرند و هیچ گاه درکی از مسئولیت شخصی و اجتماعی یا صحبت های خود که بر اساسشان دیگران برنامه ریزی می کنند ندارند.
بخش دیگر این مبحث هم بر می گردد به اثرات هشت ساله دولت یکه تازی که به شدت اثر روانی روی مردم داشت و همه آنها را تبدیل به افرادی خود محور کرد که قانون شکنی برایشان یک ارزش محسوب شود و بدون در نظر گرفتن عواقب هر عملی فقط و فقط به فکر منافع خود باشند. که نتایج آن بر روی کشور کاملاً مشخص و ملموس است.
در نهایت بزرگترین چیزی که در برخورد با این مردم می توان دریافت این است که با رفع تحریم و بهبود مشکلات اقتصادی و تبدیل شدن به سوئیس ثانی باز هم مسیر اصلاح این جامعه مسیری صد ساله است و اخلاق چندین سال است که در هیچ سطحی وجود ندارد و هر روز افراد بیشتری در طی همرنگی با اجتماع این صفت را از دست می دهند.