شارلاتانیسم
شارلاتان به معنای عوامفریب و حقه باز است٬ و شارلاتانیسم پدیدهای نو ظهور در جامعه ما نیست٬ موارد زیادی دیده شده اما در چند وقت گذشته بیشتر با این پدیده توسط افراد عادی (عموم مردم) روبرو میشم٬ البته خیلی از اونها داستانشون معروف میشه و خیلیا در حد پایینتری میمونن که از این بین فک کنم مخترع ماشین زمان رو بشناسید!
اما سوژه این هفته ما جناب آقای مسعود حسین پور هستن که خیلیم کارشون درسته و یک یکن!
توی وبلاگ music1900.blogfa.com که احتمالاً برای خودشون هست (حدس از ایمیل وبلاگ) پستی نوشته شده با عنوان «مسعود حسین پور به زودی شاهد آهنگ های زیبا و کلیپ های استثنایی از این خواننده جوان و خوش آتیه باشید» که در واقع به نوعی بیوگرافی ایشون رو منتشر کردن. از این بین چند مورد که از نظر من جذابتر هست رو اینجا بازنویس میکنم.
– قد: ۱۷۴ سانتی متر
– سایزپا: ۴۳
– مسعود قبل از هر خواب چای چینی می نوشد
– خودش را اول یک متخصص جلوه های ویژه رایانه ای و بعد یک خواننده می داند
– دوست دارد هر شب تا نزدیک صبح بیدار باشد و فیلم ببند و بعد تا ظهر روز بعد بخوابد
– عاشق موج سواری است اما یک بار در هنگام موج سواری با درخت بزرگی برخورد کرده و چند روز در بیمارستان بوده است
– اولین الگویش مرد عنکبوتی بوده است
– هیچ وقت بیشتر از بیست هزار تومان توی جیبش نمی گذارد (احتمالاً چون همیشه پیاده هست٬ یه باک بنزین ۴۰ لیتری برابر با ۲۸هزار تومان است)
– علاقه زیادی به اتومبیل های کپه از جمله جنسیس دارد
– خودش را آدم صادقی می داند که همواره جرع صداقتش را می کشد
– رنگ مورد علاقه اش بیشتر سفید است دوستانش او را از پوشیدن رنگ سفید منع کرده اند (کاملاْ مشخصه! + و +)
– عطر های مورد علاقه اش Chanel No و Jar Parfums و Imperial Majesty (البته عطرها رو من بعضیاشو پیدا نکردم و به نظرم اگر این عطرها در دسترسشون بود حداقل اسمشون رو کامل و درست مینوشت + و + و +)
– در طول ۲۴ ساعت زیاد نمی خوابد (یکمی متضاد هست با قسمتی که گفت «دوست دارد هر شب تا نزدیک صبح بیدار باشد و فیلم ببند و بعد تا ظهر روز بعد بخوابد»
– او معتقد است بوی طبیعی بدن بهتر از بوی عطر یا ادکلن است (افراد حاضر در متروی تهران هم همین نظر رو دارن البته)
– اصلا دوست ندارد او را یک پسر معمولی صدا بزنند
– او یک حرفه ای کامل در مسابقات دریفت و ماشین سواری هست معمولا اول در هر مسابقه (احتمالاً در خونشون٬ در رقابت با پراید یا پیکان)
– هنگام خواب باید یک بالش لای پاهایش بگذارد
– بسیاری از منتقدان او به خاطر ریش زیر چانه اش و تی شرت هایی که می پوشد به او لقب بچه سوسول را داده اند
– او یک خواننده مردمی است (همانند کاندیداهای مردمی)
– او قصد دارد نام خود را در کتاب رکوردهای دنیا گینس ثبت کندو بلند پرواز است
– در مدرسه دانش آموز خجالتی بود و دخترها حتی وجودش را احساس نمی کردند (مطمئنی ایران بودی؟)
و در نهایت «مسعود حسین پور جوان جنتلمن و نجیب زاده ایرانی» و عبارت جالبتر «وبلاگ خصوصی و شخصی مسعود حسین پور توسط سرورهای قدرتمند پاور وب و کمپانی جی نی مون پشتیبانی و حمایت می شود» (وبلاگ در بلاگفا هست)
به اندازه کافی فان بود و خندیدیم٬ اما از این افراد در مدت اخیر زیاد دیدم٬ در زمان کنونی٬ فکر میکنم مردم دوست دارند دست به هرکاری بزنن تا بیشتر تو چشم باشن٬ بیشتر معروف باشن٬ چرا؟ چون میخوان نشون بدن هستن اما در واقع هیچی نیستن و اینقدر این رو تکرار میکنن که یادشون میره چی بودن. به نوعی من فکر میکنم گرفتار پدیده شارلاتانیسم شدیم (نوشته مرتبط کاوه لاجوردی در این مورد جالبه) دائماً در حال صحبت از چیزی هستیم که نیستیم٬ واقعیت نداره اما با تکرار آن میخوایم به همه دیکته کنیم که ما بهترینیم. عبارت کلیشهای خواننده مردمی شاید دیگه الان فک نکنم کسی استفاده کنه اما این افراد همیشه دوست دارند از دیگران مایه بذارن٬ مردم همیشه در صحنه٬ خواننده مردمی٬ مردم پشتیبان٬ مردم صبور٬ مردم آگاه٬ و خیلی ترکیبهای جالبتر دیگه٬ هیچ کدوم از مردم خبر ندارن ولی٬ کم کم به خودشون لقب میدن سلطان٬ شاه٬ گنده٬ خفن٬ بزرگ٬ پدر و چیزای دیگه! که البته این پدیده در تمام سطوج جامعه رواج پیدا کرده.
همه دوست دارن آدم معمولی نباشن٬ همه دوست دارن پولدار باشن و بهترین ماشین و خونه رو داشته باشن٬ اما آدم معمولی به خالیبندی نیست٬ به اینکه بگی عطرت ۴۳۵ هزار دلار ارزش داره (به عبارتی یک میلیارد و هفتصد و چهل میلیون تومان – هر پیس رو خودتون حساب کنید) نیست! رکورد گینس رو توی خالیبندی شاید بتونی بزنی اما برای ثبت رکورد گینس باید چیزی برای ارائه داشته باشی. و باید درک کنیم که همه قرار نیست پولدار باشن٬ همه هم قرار نیست در یک سطح قرار بگیرن و هر کسی از هوش و توان خودش استفاده میکنه تو این راه. با خالی بندی بلاخره یه روزی زمین میخوری و هیچ وقت هم نمیتونی پیشرفت کنی (پست مرتبط).
جالبترین قضیهای هم که میشه دید اینه که دوست دارن به شهرت برسن و اگه جایی وارد شدن حتماً یه سری دختر از سر و کولشون بالا برن و هدفشونم احتمالاً همینه. شاید یه روزی توی خیابون دیدی که یه نفری اومد با جنسیس به یکی شماره داد٬ با خودت گفتی حتماً چرا من نتونم؟
بادت باشه قبل از اینکه حتی بخوای دروغ بگی در موردش اطلاعات کافی داشته باشی تا دستت رو نشه و اگه گفتی منتظر همچین قضاوتهایی باش چون کسی برای قضاوت از شما اجازه نمیگیره و این حق همه مردم هست. احتمالاً اگه الان برنامه ذرهبین بود سوژه یه اپیزود میشدی.