وب دو برای ایرانیان
امروز بعد از برخورد با چندین نمونه اینتراکشنهایی که توی توییتر دیدم٬ داشتم به کاربرد شبکههای اجتماعی فکر میکردم که چقدر در اون راستای هدف اصلی بودیم یا نه، اینکه چقدر تونستیم هدف یه شبکه اجتماعی رو عوض کنیم یا حتی اینکه کاربرد اون رو عوض کنیم.
ایرانیهای کاربر اینترنت، تفسیر خودشون رو از اینترنت دارن از چیزهایی که یاد گرفتن و یاد دادن بهشون. و اون طوری که تو ذهنشون هست و دوس دارن از اینترنت و ابزارش استفاده میکنن یا به اون نگاه میکنند. حالا درست یا غلطش رو کاری ندارم که باعث حماسه ماه و پپسی و آکادمی گوگوش و موارد متعدد دیگه میشه. گاهی این وسط ممکنه به بیراهه برن. اما برای من کاربردهایی که از سایتهای وب۲ و شبکههای اجتماعی پیدا میکن، جالب شده و بیشتر به این معتقدم که این به فرهنگ خود افراد در جامعه واقعی هم برمیگرده منتها نمودش تو اینجا شدت بیشتری داره (توی پست دیگهای قبلاً اشاره کردم).
حدود ۴ سال پیش بود که مفهوم شبکههای اجتماعی بهطور گسترده با حضور اورکات در میان کاربران ایرانی رواج پیدا کرد و در مدت کوتاهی آنقدر سریع رشد کرد که پس از برزیل و آمریکا، ایران سومین کشور حاضر در اورکات شد.
تقریباً از ۲۰۰۸ توی توییتر هستم (شاید قبلتر) و خب اون موقع سوال اصلی موقع توییت کردن این بود «داری چیکار میکنی؟» اما در جریان اتفاقات خاص٬ مثل انتخابات ایران٬ مثل اتفاقات دیگه ای که تو کشورهای دیگه میفتاد٬ توییتر رسماً به یک ابزار اطلاعرسانی سریع بدل شد. همین اتفاقات شاید در تغییر پرسش معروف توییتر بیتأثیر نبود. که سر انجام سوال «الان چه اتفاقی داره میافته؟» بالای جعبه نوشتن توییت دیده میشه حاصل از تغییر کاربری توییتر بود.
اما دو روند کاملاً مختلف برام همیشه واضح هست٬ اول اینکه بین تایملاین کاربران فارسیزبان تا انگلیسیزبانم خیلی فرق هست٬ (درسته نمیشه مقایسه کرد این قضیه رو چون جامعه کمتری رو هدف گرفتم ولی خب عموم کاربران ایرانی همه شبکههای اجتماعی رو به چشم شبکههای دوستیابی میبینند) محتوای بیشتر توییتها بیشتر از اینکه انتقال اطلاعات و معرفی و چیزای جالبتری باشه تبدیل شده به محل بحث و دعوا و شوخی و خنده و ابراز دلتنگی و ناله کردن و خیلی چیزهای دیگه و دوم استفاده و کاربرد و فرهنگ استفاده کاملاً فرق میکنه.
احتمالاً با خودتون میگید تو که از این چیزا مینویسی چرا خودت اینکارو میکنی؟ اما خب یه جواب واضحه٬ اول اینکه شما یه سری مخاطب دارید٬ هیچ وقت نمیتونید بگید به کسی مربوط نیست و پروفایل خودمه٬ وقتی پروفایل خودتونه پس دلیلی برای دنبال کردن شما نیست چون همه قرار نیست از توییتهای شما خوششون بیاد. از طرفی هم توی توییتر ایرانی بیشتر جو حاکمه٬ منتها جوی که دائم تحت الشعاع قرار میده همه چیز رو. نمونه این مورد رو توی بازیهای فوتبال جامجهانی میتونستم توی یوزرهای انگلیسی زبان ببینم یا کنفرانسهای گوگل و اپل٬ اما به نظرم واقعاً وضعیت بهتری نسبت به پدیده جو دارند. من هم اغلب دوستام حتی دوستای دانشگاهم از توی همین شبکههای اجتماعی بودن٬ حتی دوستای کاریم٬ دوستای صمیمیم و خیلی موارد دیگه٬ اما هیچ وقت هدفمون این نبود. این روابط از مسائل دیگه شکل گرفت که به اینجا رسید.
حالا فرض کنیم جوی حاکم نباشه چجوری میشه؟ خب من یه بررسی کردم ۱۰۰۰ توییت آخر تایملاینم رو چند دسته کردم که به شکل زیر شده٬ که البته کاراکتر خیلی از یوزرها دیگه مثلاً به طنز شناخته شده و همیشه از این دست توییتها دارند:
(توییتهای سخنان شریعتی و امثالهم رو هم ندیدم احتمالاً دیگه همه جملات منتشر شده و تکراری شدن)
البته از سمتی من این رو قبول دارم به خاطر شرایط و محیط بسته جامعه و نوع تربیت خانواده٬ خیلیها وقتی به شبکههای اجتماعی میرسن که در اون احساس آزادی میکنند٬ حالا به خاطر اون وضعیت گذشته هدف و فکرشون فرق داره٬ در واقع به نوعی میشه گفت فرهنگ استفاده ما فرق داره. حدوداً چند وقت پیش بود توی صف عابربانک بودم که پسری با حدود سن ۱۹الی۲۰ سال هدفش از فعالیتش تو فیسبوک رو فقط مخ زدن بیان میکرد و برام سوال بود چجوری همچین چیزی اتفاق میفته وقتی فردی رو نمیشناسید تا حتی درخواست دوستیتون رو اکسپت کنه که همچین اتفاقی بیفته. و برای اینکه تفاوت رو درک کنید حالا کافیه ویدئو معرفی تایملاین فیسبوک و فیسبوک هوم رو مشاهده کنید.
نیما اکبرپور در پستی در مورد فرندفید عبارت جالبی داشت که الان میشه به خیلی از شبکههای اجتماعی مرتبطش کرد:
فرندفید در زیستبوم انحصاری خودش بیشتر از این که برای پیگیری فعالیت دوستانتون باشه، تبدیل شده به محل بحث و مبادله تجربیات و شوخی و خنده و ابراز دلتنگی و خیلی چیزهای دیگه. فرندفید فارسی بیشتر یه کاربرد شبکه اجتماعی دوستیابی داره. خیلیها با هم اونجا آشنا میشن و حتی برای هم تولد میگیرن و سعی میکنن تا جایی که از دستشون بر میاد آرزوهای هم رو برآورده کنن. گرچه مثل هر محیط دیگهای دلخوری و دعوا و بلاک کردن هم توش وجود داره. همه طیفی هم اونجا پیدا میشن.
درسته که شبکه اجتماعی یه نمونهای از جامعه محسوب میشه اما نکته اینه که شما خیلی از این افراد رو نمیشناسید و خیلیها مثل همون جامعه عمل میکنند٬ نسبت به خیلی چیزها بیتفاوتند یا جنجال درست میکنند یا موارد متعدد. و جای دیگه این پست عبارت جالبی هست که کاملاً موافقم:
وب ۲ اینه. پویا و پرتحرک و انعطافپذیر. با وجود وب ۲ من میتونم درک کنم که چی شد گونههای مختلف جانوری در طول تاریخ به وجود اومدن. چرا که از یه محصول، گاهی چنان کاربردهایی دیده میشه که فقط مختص یه کشور، یه زبان یا یه جمع خاصه. درست مثل همون کاری که ایرانیها با الکل طبی میکنن. استفاده در جهت رفع نیازهایی که در حالت معمول امکان پاسخ بهشون نبست.
اما معضلی که خیلی دارم میبینم روی مهمل گرایی محض برای اینکه شما فقط دختر هستید ایجاد میشه و جا داره از این عکس یادی کنیم:
که معضلی هم به نظر جهانی محسوب میشه :))
و نمیتونم دلیل این همه واکنش اینجوری رو درک کنم واقعاً که چرا دست به همچین کاری میزنن و نه به عنوانی اگه بگیم یکی٬ برای چندین و چند مورد انجام میشه و از طرفی چه اتفاقی میفته برای همچین جوی که چندین مدت هست پابرجا بوده و نوعی داره تبدیل به یه سبک برای شبکههای اجتماعی میشه؟ هرچند من واقعاً نمیتونم برای جایی قانون بذارم و قانون گذاری عین دیکتاتوریه تا همه چی رو مطابق میلم ببینم.
در همین رابطه به شما دیدن این ویدئو وحید نیک گو و این پست و این پست رو پیشنهاد میکنم.
ازین به بعد میریم فیسبوک اورانیوم غنی کنیم 🙂
نه اشتباه نکن٬ فیس بوک برای گشتنه٬ برای لایک کردنه٬ کاربردش برا منم همینه. اما کاربرد خیلیا این نیست٬ پیجهای فیسبوکی رو ببین و نمونههای خیلی زیادی که میشه اشاره کرد